نقد فیلم Biutiful (زیبا) ... هفت هنر
نویسنده : هنگامه - ساعت 1:54 روز سه شنبه 27 دی 1390برچسب:,

Biutiful (زیبا)

ژانر : درام

کارگردان : الخاندرو گنزالس ایناریتو

نویسنده : Alejandro González Iñárritu , Armando Bo


ناشر: Roadside Attractions

تاریخ اکران : 20october , 2010

زمان فیلم : 147 دقیقه

زبان : انگلیسی، اسپانیایی

درجه سنی : R

 

 

 

 

 

 

 

بازیگران

Javier Bardem,

Maricel Alvarez,

Eduardo Fernández II,

Diaryatou Daff,

Blanca Portillo

 

نکته : نام این فیلم (Biutiful)،  املای اشتباه کلمه Beautiful به معنی زیبا می باشد که ما آن را در هر صورت و به علت اینکه از مقصود سازنده فیلم جهت این نامگذاری اطلاعی نداریم، با عنوان "زیبا" ترجمه می کنیم


نقد و بررسی کامل فیلم


منتقد : جاستین چنگ (ورایتی)


نگاهی به داستان

"اوکسبال"، کلاهبرداری است درگیر با مسائلی اخلاقی، که در کارگاه ها و کوچه پس کوچه های تنگ و باریک بارسلون (همان قسمت هایی که در فیلم های توریستی نشان اش نم دهند) کار می کند. سر و کار "اوکسیال"، بیشتر با قاچاقچی ها و واسطه های مواد مخدر سنگالی، کارگران غیر مجاز چینی (که در زیرزمین های نمور عرق می ریزند) و با قضایای ساخت و ساز غیر قانونی در گورستانی است که پدر خودش هم در آنجا به خاک سپرده شده است. اما "اوکسبال" بر خلاف برادر هوچی اش "تیتو" یا همکار حقه بازش، "های"، رفتار محترمانه ای با کارگران مهاجر دارد. مهم تر از همه اینها "اوکسبال" یک مرد خانواده است و با دو فرزند دختر و پسرش، "آنا" و "ماتیو"، گاهی با خشونت و غالبا با محبت و مهربانی تا می کند. اما در مورد "مارامبرا" ، مادر می خواره بچه ها، که از او جدا شده، گذشت ندارد. "اوکسبال" حتی در اوج عصبانیت ، درک خوبی از طبیعت بشری و دانشی غریزی برای حل کردن مشکلات اش دارد و خوب می داند چطور با چرب زبانی، بهترین ها را از دیگران بیرون بکشد. ضمن اینکه به نظر می رسد در قلمروهایی فراتر از این زندگی مادی سیر می کند و برای آرامش بخشیدن به ماتم زدگانی که عزیزی از دست داده اند، احضار روح هم می کند (ولی یادتان باشد که "اوکسبال"، این یک کار را خیلی جدی انجام میدهد و فیلم آن را پای یکی دیگر از کلاه برداری هایش نمی گذارد). وقتی به "اوکسبال" خبر می رسد که سرطان دارد و بنابراین چند ماهی بیشتر زنده نخواهد بود، ناگهان به خود می آید و با عجله شروع می کند نظم و ترتیبی دادن به زندگی آشفته اش. به استثنای زنی سنگالی که برای مراقبت ار بچه هایش استخدام می کند، باقی بزرگسالانی که پیرامون اش را گرفته اند، جماعتی بی لیاقت از کار در می آیند که اعتمادی به آنها نی شود کرد. اما در راستای دیگر کارهای ایناریتو و تمایلی که به هر حال، به ملودرام های تقدیر گرایانه دارد، حتی نیت ها و اعمال خیر اوکسبال نیز فرجامی تلخ می یابد.


نقد فیلم

با آنکه زیبا، همچنان بر دیدگاه سیاه ایناریتو از دنیا تکیه دارد، ولی همین که کمتر از کارهای قبلی، روی تقدیر و تلاقی سرنوشت انگشت گذاشته، یک نقطه عطف جدید در زندگی حرفه ای اش محسوب می شود. این ملودرام تیره و تار، که از امتیاز بازی فوق العاده خاویر باردام نیز برخوردار است، به بیننده اجازه می دهد تا آهسته و آرام به درون برزخ خصوصی قهرمان اش نقب بزند و با آنکه امکان دارد از لحاظ حسی سیراب نشود ولی نمی تواند خود را از این ذهنیت رها سازد که با سینما گری یسیار با استعداد روبروست که در چرخه ای تلخ و عبوس گرفتار آمده است. ایناریتو پس از قطع همکاری پرسر و صدایش با گیلرمو آریاگا (نویسنده فیلمنامه سه فیلم قبلی ایناریتو، که خود در حال حاضر در حال ساختن اولین فیلم سینمایی اش است)، ایناریتو فیلمنامه زیبا را به کمک آرماندو بو، فیلم نامه نویس آرژانتینی تبار و نیکلاس جیاکوبونه نوشته و احتمالا از همین روست که برای اولین بار، دیگر با یک ساختار پیچیده روایی که مشخصه عشق های سگی و 21گرم و بابل بود، روبرو نیستیم و به استثنای مقدمه زمزمه گونه، فیلم از ابتدا تا انتها، روایتب خطی و سرراست دارد. با این وجود، سبک فیلم بی هیچ تردید، سبک ایناریتو است که با نوعی تصویر گری کمابیش زمخت، کیفیت ثقیلی به سبک روایی بخشیده و کلا فضایی سنگین به وجود آورده که دو ساعت و نیم، وبال گردن بیننده است.

قهرمانی که ایناریتو توصیف می کند یک پدر است : پدری به شدت تحت فشار که "خاویر باردام" با بازی فیزیکی و بسیار کنترل شده اش مشخص می سازد که با وجود کلاه های متضادی که شخصیت اش بر سر می گذارد، پیش و بیش از هز چیز یک پدر دوست داشتنی است. با آن موهای خاکستری، و با نگاهی که هر چه داستان جلوتر می رود گیج و حیران تر جلوه می کند، به نظر می رسد که باردام علاوه بر فیلمف بار سنگین دنیا را هم بر دوش می کشد. (چنان سنگین، که وقتی گاه نیم لبخندی گوشه لب اش ظاهر می شود احساس می کنیم می توان دست ها را رویش گرفت و گرم شد). با آنکه فیلم بر موضوع "بررسی شخصیت" متمرکز است، اما وقتی باردام را رها کرده و سعی می کند با سایر شخصیت های فرعی بپردازد دچار لغزش می شود. در حالی که 21گرم و بابل به یک اندازه به خاطر ادا و اطوارهای روایتی ستایش شدند و مورد انتقاد قرار گرفتند، ولی "گندگی" سوژه شان، با تاثیر گذاری حسی و عاطفی قابل توجهی منجر می شد که در اینجا شدیدا فقدان اش احساس می شود. گذشته از لحظاتی قشنگ و دلچسب و پایانی هیجان انگیز، فیلم، روی هم رفته خشک و بی روح است و بسیاری از تمهید هایش برای گشیدن ما به درون روح و جان "اوکسبال"، کاری به جز به بیراهه کشاندن ما انجام نمی دهد.

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: